ㄒ卄乇 ㄥ卂丂ㄒ ㄥㄖᐯ乇 [part¹¹]
(کوک)
ته:دوست دارم
چ..چیییی الان چی گفتتت!!! گفت دوسم دارههه!
یا من اشتبا شنیدم نکن مسته داره چرت و پرت میگع ن کلا ی گیلاس بیشتر نخورد
چی بش بگممم خدااا ینی اون..اون واقعا گیه؟!
همینجوری فقط تو چشماش زل زده بودم و چیزی نمیگفتم
ته:میدونم حق داری تعجب کنی ولی من واقعا گیم
فقط داشتم بش گوش میدادم
ته:من واقعا تو رو دوس دارم میخواستم زودتر بت بگم ولی نمیدونستم چجوری و کجا امشب به نظرم موقع خوبی میومد ک بت احساسمو بگم
من..من چم شده چ..چرا قلبم داره تند میزنه
ی حسی بم میگه منتظر بودم ته این حرفارو بزنه ناخداگا لبامو گذاشتم رو لباش و میخوردم(منحرفا این فقط ی فیک:) تصورات الکی نکنید)
ته ازین کارم خیلی تعجب کرد ولی بعد خودشم همراهیم کرد(جوون)
(تهیونگ)بعد این حرفم کوک ی دفه منو بوسید ازین کارش تعجب کردم اینکه اون منو بوسید چ معنی میده؟
ینی دوسم داره؟منم شرو کردم همراهی کردنش دستم گذاشتم پشت کمرش و بیشتر به خودم نزدیکش کردم
بعد چند دقیقه از هم جدا شدیم
به دور و برم نگا کردم همه بمون زل زده بودن نمیدونستم الان باید چیکار کنم
کوک دستم و گرفت و شروع کرد دویدن سمت خروجی...
از بار خارج شدیم و رفتیم پشت ی دیوار وایسادیم اونجا تاریک بود هیچ دیدی نداشت واس همین کسی نمیتونست پیدامون کنه
کوک:تهیونگ
ته:هوم؟
کوک:منم دوست دارم نمیدونم چی شد ک عاشقت شدم ولی هر وقت میبینمت ی حس خوبی بم دست میده و همش به تو فکر میکنم
ته:خوشحالم ک توام منو دوس داری(عرررر قلبم)
ته:بیا سوار ماشین شیم بریم خونه من اینجور ک معلوم فعلا اینجا دوستات هستن
کوک:باش
سوییچو برداشتم و سریع جوری ک کسی نفهمه سوار شدیم و رفتیم...
اینم از بعدیییی یکم اسمات کردم حال کنید جررر
ولی به نظرتون خیلی پارتا طولانی نیستن؟بقیه فیکارو دیدم نصف من میزارن^^
قفلی زدم رو اینا دیگه ببخشید اگه همش میدم میرم رو مخ :) ^^ ^_^ *_*
ته:دوست دارم
چ..چیییی الان چی گفتتت!!! گفت دوسم دارههه!
یا من اشتبا شنیدم نکن مسته داره چرت و پرت میگع ن کلا ی گیلاس بیشتر نخورد
چی بش بگممم خدااا ینی اون..اون واقعا گیه؟!
همینجوری فقط تو چشماش زل زده بودم و چیزی نمیگفتم
ته:میدونم حق داری تعجب کنی ولی من واقعا گیم
فقط داشتم بش گوش میدادم
ته:من واقعا تو رو دوس دارم میخواستم زودتر بت بگم ولی نمیدونستم چجوری و کجا امشب به نظرم موقع خوبی میومد ک بت احساسمو بگم
من..من چم شده چ..چرا قلبم داره تند میزنه
ی حسی بم میگه منتظر بودم ته این حرفارو بزنه ناخداگا لبامو گذاشتم رو لباش و میخوردم(منحرفا این فقط ی فیک:) تصورات الکی نکنید)
ته ازین کارم خیلی تعجب کرد ولی بعد خودشم همراهیم کرد(جوون)
(تهیونگ)بعد این حرفم کوک ی دفه منو بوسید ازین کارش تعجب کردم اینکه اون منو بوسید چ معنی میده؟
ینی دوسم داره؟منم شرو کردم همراهی کردنش دستم گذاشتم پشت کمرش و بیشتر به خودم نزدیکش کردم
بعد چند دقیقه از هم جدا شدیم
به دور و برم نگا کردم همه بمون زل زده بودن نمیدونستم الان باید چیکار کنم
کوک دستم و گرفت و شروع کرد دویدن سمت خروجی...
از بار خارج شدیم و رفتیم پشت ی دیوار وایسادیم اونجا تاریک بود هیچ دیدی نداشت واس همین کسی نمیتونست پیدامون کنه
کوک:تهیونگ
ته:هوم؟
کوک:منم دوست دارم نمیدونم چی شد ک عاشقت شدم ولی هر وقت میبینمت ی حس خوبی بم دست میده و همش به تو فکر میکنم
ته:خوشحالم ک توام منو دوس داری(عرررر قلبم)
ته:بیا سوار ماشین شیم بریم خونه من اینجور ک معلوم فعلا اینجا دوستات هستن
کوک:باش
سوییچو برداشتم و سریع جوری ک کسی نفهمه سوار شدیم و رفتیم...
اینم از بعدیییی یکم اسمات کردم حال کنید جررر
ولی به نظرتون خیلی پارتا طولانی نیستن؟بقیه فیکارو دیدم نصف من میزارن^^
قفلی زدم رو اینا دیگه ببخشید اگه همش میدم میرم رو مخ :) ^^ ^_^ *_*
۲۰.۲k
۱۱ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.